شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثنوی
امشب بهـشـت آرزو را بـاز كـردنـد سرى زاسرارمگو را بـازكــردند
خُـمخـانـۀ تـوحـيد را در بر گشودندبرباغ جـنّـت یک در ديگر گشودند
مستان صافى دل كه قدسى نام دارندكوثر به جاى مى درون جـام دارند در جـام مى رخـسـار جـانانه ببيـنـندخورشيدرادرحجره ريحانه ببيـنند درخانه شمسالضحى امشب قمر زادوزچهارده خورشيد خورشيدى دگرزاد طاهـا رخـى از دودۀ يـاسـين برآمـدنخـلى كهن را ميـوه شيـرين بـرآمد امشب رضا،روح رضا دردست داردتصويرى ازحُسن خدا دردست دارد يزدان رضا را ثانى موسىعطا كردبر پور موسى تالىعيسى عطا كرد ماهى كه شرم از چهـر دارد آفتابشگويد رضا برمهد نازش ذكرخوابش گهواره او شـهـپـر روحالامين استگهواره جـنباش امام هـشـتمين است دارد رضا در پيش روتـمـثال احـمدسـوم عـلى بر دامـنـش سـوم محـمد ميـلاد او امـيـد اسـلام است و انسانميـلاد او ميـلاد اسلام است وقـرآن نظم زمان بعدازرضا درپنجه اوستمشكلگـشاى كارها سرپنجه اوست از روى او نـور ولايت مىدرخشيـددر سايهاشمهـرهدايت مىدرخشيد در كودكى بر مسند عصمت بر آمـدانسان كه از غـارحـرا پيغـمـبر آمد يحيى بن اكثم مفتضح در بحث با اوجاى سخن بركس نماند هست تااو درياى جودش تشنه بر ساحل بجويددرگـاهاحـسـانـش كف سـائل بجـويد وقتى برآيـد دست جـود از آستـيـنشگوهـرفشانـد دريسار ودر يميـنش تنها نه او بر دوستان گـوهر ببخـشدبر دشمن سر سخت خود هم زرببخشد خير كثير است و كرامت پيشه داردنخلى كه در ژرفاى كوثر ريشه دارد اى كوثر دوم كه مشهور است جودتظاهر تمام خير وخوبى ازوجودت در اين جهان و اينهمه لطف وكرامتجـودت قيـامـتمىكند روز قـيامت تفسيرجودت را توان درهلاتى يافتتصويرمهرت رادرون سينهها يافت چشم امامت روشن ازرخسار ماهتعرشخداروشن شد از دیدارماهت اىآنكه نامت قفل غمها را كليد استاين ملت آزاده را بر تـوامـيـد است لطفى كه در عـيد توكـام دل بگيرندلطفى كه تا در كوى تومنزل بگيرند امــيـد احـسـان از شـمـا دارد مـؤيّـدبــردامـنــت دست دعا دارد مــؤيّـد